Trigger

مجبور شدیم از بلاگفا کوچ کنیم : www.trigger.blogfa.com

Trigger

مجبور شدیم از بلاگفا کوچ کنیم : www.trigger.blogfa.com

این حرف ها

این حرفها را نمی شود به هر کسی زد، میدانی؟ تو هنوز مشغول نبودنت بودی وقتی که دوره کردن 6 قسمت Fast & Furious ها را شروع کردم و همانطور که به "شان"ِ توکیو دریفت زل زده بودم که لباس عوض میکرد و فکر می کردم چقدر دلم برای تن مردانه ی کسی تنگ است. این چیزها را نمی شود گفت. چون منکه زل زدن به بدن آدمها را بلد نبودم، "شان" ، هم قدر و هیکل تو بود. ولی اگر بگویم همه فکر میکنند که در بهترین حالت من چقدر هیز ام.

دوست داشتنت را ترک میکنم اگر درنیایی بگویی که شالگردنی که بافته ام را گردنت انداخته ای. که چه خوبست. که دستم درد نکند.

نکند تو هم دلتنگی؟ 

دوست داشتنت را ترک میکنم اگر که یادم نیاوری که این دست های من است دور گردن تو که امروز که آنقدرها هم سرد نشده هنوز به گردنت انداخته ای. که اگر نگویم هنوز آنقدر سرد نشده و نگویی به پیراهن زردم می آمد. 

دوست داشتنت را دارم ترک میکنم که نمی گویم آن پیراهنی که میگویی زرد نیست. چهارخانه ی کرم قهوه ای ات را میگویی.

یک قرن میگذرد انگار از آنروز پاییزی پارسال که باهم رفتیم کاموای کرم قهوه ای به قول خودت تدریجی را خریدی که برایم بباف. یک قرن باید گذشته باشد که یادم نمیاید شالت چه شکلی شد آخر.

دوست داشتنت را ترک میکنم. بگذار Fast & Furious ها تمام شوند، بگذار وقت کنم شالی برای خودم ببافم. بگذار دست هایم را دور گردن خودم بیاویزم ...